شهرگل وگلاب

شهرگل وگلاب

شهرگل وگلاب........
شهرگل وگلاب

شهرگل وگلاب

شهرگل وگلاب........

همه چیز درباره گروهک تروریستی پژاک

همه چیز درباره گروهک تروریستی پژاک
پژاک یکی از گروهک¬های منحرف و وابسته به غرب است که علی رغم دست و پازدن برای ابراز وجود، در سراشیبی سقوط قرار گرفته و به پایان راه خیانت به وطن قرار گرفته است.

همه چیز درباره گروهک تروریستی پژاک

به گزارش رجانیوز، شهرهای مرزی ایران به دلیل همجواری با کشورهای دیگر همواره مورد طمع جریانهای تجزیه طلب و معاند بوده اند. آذربایجان غربی نیز به دلیل اهمیت ژئوپلتیک خود نظر جریانهای ضد انقلاب و معاند را به خود جلب کرده است. 

همجواری با چند کشور و حضور چند قومیت در آذربایجان شرقی موجب شده است تا این گروهها دندان خود را برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی از طریق این استان تیز کنند که البته هوشیاری و وفاداری مردم غیور این منطقه باعث شده است تا خائنین در رسیدن به اهداف خود ناکام بمانند.

پیش از انقلاب عده ای با سرگردگی برخی سران منحرف قومیتی از حومه شهرها به قصد تاراج به ارومیه یا دیگر شهرها یورش می بردند و اموال مردم را غارت می کردند و این کار در مقطعی از تاریخ پیشه آنها شده بود این گروهک ها به صورت برنامه ریزی شده سعی در ایجاد نا آرامی و استمرار آن داشتند تا به موجب آن همیشه دستشان برای غارت اموال مردم باز باشد و اصولاً امنیت برای آنها پدیده ای بود که با اصل وجودی¬شان نازسازگاری داشت و بدین جهت همیشه در نقطه مقابل امنیت مردم می ایستادند.  

انتساب آنها به برخی قومیت های استان آذربایجان غربی یا استان های همجوار فقط بهانه ای بود تا به زعم سرکردگانشان یک پایگاه اجتماعی برای خود دست و پا کرده باشند، غافل از آنکه خسارات این گروهک ها به قومیت ها و قبایل منتسبشان بیش از آنی بود که سایر مردم از آن لطمه می دیدند و چه بسا قبایل منتسب یا قومیت های مختلف کمتر منافع مشترک با گروهک های منحرف داشتند و یا در بیشتر مواقع تضاد بنیادین در دیدگاه ها وجود داشت. 
 
به هر روی پیش از انقلاب به سبب سستی پایه های نظام حاکم و وابستگی بیش از حد آن به بیگانگان عزمی در حکومت و قوای نظامی اش جزم نشده بود تا با این پدیده که دیگر برای خود ادعاهایی را مطرح می کرد برخورد قاطعانه ای صورت گیرد. 
 
در تاریخ قبل از انقلاب فقط در دو مقطع به برخورد نسبتاً قاطعانه حکومت با گروهک های منحرف یا تجزیه طلب و غارتگر بر می خوریم.
 
یکی از آنها مربوط به زمان مظفرخان اعلم معروف به «سردار انتصار» در سال 1312 است که طی آن حاکم وقت منطقه بر قوای سمیتکو و یاغیان قومیتی آن زمان غلبه کرده و امنیت نسبی را در منطقه حاکم می کند. 
 
دومین مقطعی که قبل از انقلاب با گروهک های تجزیه طلب یا غارتگر برخورد می شود مربوط به زمان سرلشکر علی اکبر درخشانی استاندار سالهای 1323 و 1324 آذربایجان غربی است که طی آن جریانات قومیتی مسلح که جان و مال و ناموس مردم از دست آنها در امان نبود سرکوب می شوند و امنیت نسبی بر قرار می شود.
 
هر چند در همین مقطع زمانی، اتهام همکاری استاندار وقت با فرقه دموکرات آذربایجان برای تاسیس حکومت خودمختار محلی موجب می شود نا آرامی های دیگری بر مردم استان تحمیل شود. 
 
تاریخ 50 ساله پیش از انقلاب به جز این دو مورد تجربه محکمی از برخورد حکومت با گروهک های منحرف یا تجزیه طلب و غارتگر ندارد. 
 
مردم آذربایجان غربی بیش از نیم قرن با پدیده گروهک های تجزیه طلب و غارتگر زندگی می کنند تا سال 57 انقلاب اسلامی به پیروزی می رسد که برقراری امنیت و عدم وابستگی از محورهای بنیادین این شیوه حکومتی است و به همین سبب موضوع برخورد با جریانات تجزیه طلب، منافق، برانداز و غارتگر به عنوان یکی از اصلی ترین دغدغه های نظام در منطقه تبدیل می شود.
 
همچنان که با پیروزی انقلاب اسلامی عناصر جدیدی به دشمنان مردم افزوده شده و اهداف بزرگ تری برای خود در سر می پرورانند نیروهای انقلابی نیز به فکر تامین امنیت تمام مردم منطقه در پهنای تمام جغرافیای استان و منطقه می اندیشند و به همین دلیل کار پاکسازی مناطق آلوده به گروهک های مورد اشاره به شدت و جدیت آغاز می شود. 
 
در سال‌های آغازین انقلاب اسلامی در استان آذربایجان غربی دو جبهه وجود داشت که در یکی از آنها دشمن بعث در مرزهای جنوبی در جبهه روبرو قرار گرفته و امنیت سرزمینی و جغرافیایی استان را تهدید می کرد که تکلیف رزمندگان در این مرزها روشن بود که باید در جبهه مقابل با دشمن مشخص می جنگیدند. 
 
اما به موازات جنگ با قوای صدام، جبهه پیچیده دیگری در آذربایجان غربی با دشمنان گشوده شده بود که دهها سال سابقه ناامنی را با خود داشت و هیچ مرزی مشخصی هم، مردم را از متجاوزان به امنیت منطقه، جدا نمی کرد، بطوریکه دشمن و خودی در همه جا به هم تنیده و گروهک های انحرافی در متن زندگی مردم سنگر گرفته بودند و در حقیقت مردم و قومیت‌های منتسب به آنها سپر بلای آنان بود.
 
اکنون بخش مهمی از 12 هزار شهید آذربایجان غربی مربوط به جنگ‌هایی است که رزمندگان سپاهی، بسیجی، ارتشی یا کمیته ای و مردمی این استان با عناصر ضد انقلاب و غارتگر انحرافی داشته اند و جستاری در محل شهادت این عزیزان نشان می دهد تمام شهرها و روستاهای استان اغلب محل مقابله با دشمن خائن و غارتگر بود.
 
سال‌های نخست انقلاب به رغم آنکه سال‌های سخت و طاقت فرسایی برای امنیت مردم استان آذربایجان غربی بود؛ اما دستاوردهای بسیار با ارزشی را در پی داشت، به طوری که در دو سه سال نخست انقلاب بسیاری از عناصر منحرف و منافق قومیتی از منطقه پاکسازی شدند و اندک تعدادی هم که باقی مانده بودند با از دست دادن پایگاه اجتماعی صوریشان به پشت مرزها گریخته و با دشمن بعث زلف گره زدند.
 
این امنیت با نثار خون پاک شهدایی به دست آمد که فقط به آبادانی و رونق استان و زادگاه‌هایشان می اندیشدند و در این مسیر امثال امینی ها، کاوه ها، بروجردی ها و بسیاری دیگر غرق در خون خود شدند تا آذربایجان غربی رنگ امنیت را به خود ببیند. 
 
با ثبات ترین دوره امنیتی سده اخیر در آذربایجان غربی
 
منصفانه اگر بنگریم دوران پس از انقلاب با ثبات ترین دوره امنیتی سده اخیر در آذربایجان غربی است و شاخص های توسعه و پیشرفت در 3 دهه اخیر حکایت از وجود امنیت نسبی در این استان دارد. 
 
اما وجود این امنیت و مبارزات مردمی و حکومتی پس از انقلاب با اشرار، منافقین و منتسبان صوری به قومیت های مختلف استان به این معنی نیست که دشمنان درون لانه خزیده، کاملاً از بین رفته اند و خطری از سوی آنها امنیت منطقه را تهدید نمی کند. 
 
در دهه اخیر برخی رویدادهای کشورهای همسایه که بعضاً با سوء تدبیرهایی نیز همراه بود باعث شد که جریانی بر آمده از همان بستر غارتگرانه و انحرافی سال‌های پیشین منطقه، ظهور و بروز پیدا کند و دست به اقداماتی بزند که بر خلاف گذشته بیش از آنکه امکان غارت و چپاول منابع منطقه و مردم یا دست و پا کردن پایگاه اجتماعی بیابد به مثابه تروریست هایی مجهز و آموزش دیده به حملات مقطعی بر ضد منافع مردم و نظام اسلامی دست زدند. 
 
گروهگی در سال‌های اخیر نوسازی و بازسازی شد که خاستگاه فکریش همان باورهای جریانات پیش شمرده بود اما به لحاظ روزآمدی نظامی، تجهیزاتی و آموزشی در عقبه خود دشمنان قسم خورده ایران یعنی آمریکا و اسرائیل را در پشت سر داشت.
 
این گروهک هیچ وقت نتوانست پایگاه اجتماعی اسلاف منحرف خود را ایجاد کند و تعداد نفراتش را ازدیاد بخشد و پیوسته افراد وابسته اش آواره کوه و بیابان ها بوده اند تا مستقر در پایگاه های اجتماعی. 
 
گروهک پژاک زاده شد تا راه ناموفقی را که پیشینیانش نتوانستند طی کنند را به سرانجام برساند غافل از آنکه گسست دو دهه ای در پیوستگی تئوریک و اندیشه ای آنها به همراه خدمات بی شمار انقلاب اسلامی به توده های مختلف مردم آذربایجان غربی در تمام قومیتها که امنیت پایداری را به ارمغان آورده بود مانع می شد که بسان گذشته گروهک ها بتوانند در متن مردم و به نام دفاع از حقوق قومیتها و امثالهم حضور بیابند. 
 
فقدان این مولفه مهم گروهک پژاک را که وابستگی عمیقی با بیگانگان و آنسوی مرزها دارد به تروریست هایی تبدیل کرد که گستره فعالیتشان نه تنها در مسیر آرمان های مورد ادعایشان نیست بلکه بیشتر به ترورها و اقدامات ضد امنیتی ای می ماند که فقط ارزش یک گلوله در کردن و مثلاً خبر ساز شدن برا رسانه های غربی دارند و نه بیش از آن. 
 
این گروهک اگرچه ادعای حمایت از حقوق یک قومیت مشخص را دارد اما کارهای تروریستی و اقدامات تجاوزکارانه ای که در نهایت انحراف انجام می دهد در تضاد کامل با آرمان های قومیت مورد ادعاست. 
 
پژاک وابسته به «پ ک ک» است و اعتقادات منحرف اعضای آن منتسب به هیچ قومیت ایرانی و اسلامی نیست و اصولاً اساسنامه وجودی این گروهک در تضاد با آموزه های دینی و اسلامی بوده و تفکرات نافرجام نژادپرستانه دارد که با شیوه های فریبکارانه از میان دختران و پسران جوان عضو گیری می کند.
 
سرکردگان این گروه در غرب پناه گرفته اند، منابع مالی پژاک از طریق قاچاق کالا و به ویژه مواد مخدر تامین می شود و سیا و موساد هم هر وقت و هر کجا که بتوانند در بعد نظامی و آموزشی پشتیبانی اش می کنند اگرچه در ظاهر نامشان در لیست گروه های تروریستی باشد.
  
این گروهک چند صد نفره امروز با هراس فراوان، در انتهای راه است چراکه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی حلقه محاصره پژاک را بیش از هر زمانی تنگ تر کرده است و این گروه هیچ مقبولیتی در میان مردم و قومیت های استان ندارند و دیگر برای اقدامات تروریستی کورشان مجالی نخواهند یافت. 
 
خون شهدایی که این روزها در مبارزه با گروهک ملحد پژاک ریخته شد، سند محکمی بر افزایش ضریب امنیت منطقه است و نفس های آخر منافقان را پیش از موعد به شماره انداخته است، همچنانکه خون شهدای اول انقلاب، امنیت کنونی استان آذربایجان غربی را رقم زد.
 
 در باغ شهادت در آذربایجان غربی همچنان باز است و عزم رزمندگان و دلاوران این استان در مبارزه با دشمنان بیش از گذشته راسخ‌‎تر شده است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد