شهرگل وگلاب

شهرگل وگلاب

شهرگل وگلاب........
شهرگل وگلاب

شهرگل وگلاب

شهرگل وگلاب........

سوگنامه خورشید در چارتاقی دو هزار ساله

سوگنامه خورشید در چارتاقی دو هزار ساله
با این آشی که چند سالی است برایش پخته‌اند، شاید دیگر جاه و جلال بیتائی این سازه خورشیدی دیری نپاید و روزی فرابرسد که دیگر نه از تاک نشان بماند و نه از تاک نشان.

چهار طاقی نیاسر سوگنامه خورشید در چارتاقی دو هزار سالهمحمدرضا شکراللهی: عینهو مار روی کمرکش جاده سر می‌خورد و بی‌هوا پیش می‌آید تا دور گردن ˈخانه خورشیدˈ بتابد و زهراب طمعش را به کام این طلایه دار کهن روشنی بریزد و در چشم برهم زدنی در برود.

 


بقیه در ادامه مطلب

 
سوگنامه خورشید در چارتاقی دو هزار ساله
با این آشی که چند سالی است برایش پخته‌اند، شاید دیگر جاه و جلال بیتائی این سازه خورشیدی دیری نپاید و روزی فرابرسد که دیگر نه از تاک نشان بماند و نه از تاک نشان.

چهار طاقی نیاسر سوگنامه خورشید در چارتاقی دو هزار ساله محمدرضا شکراللهی: عینهو مار روی کمرکش جاده سر می‌خورد و بی‌هوا پیش می‌آید تا دور گردن ˈخانه خورشیدˈ بتابد و زهراب طمعش را به کام این طلایه دار کهن روشنی بریزد و در چشم برهم زدنی در برود.

اینک ساعتی است همینطور مات و منگ، شاهد تراژدی دهن کجی (چه می‌گویم) تخریب یک اثر باستانی در گوشه‌ای از این زابودم کهنم که هر روز نیز نمونه‌هایش در جای جای سرزمین مادری رخ می‌دهد و در پیکاری یکسویه و ناجوانمردانه، خوره طمع پیشگان به جان پیکره عزت و شوکت تاریخی و فرهنگی این سرزمین می‌افتد و کسی هم جیک نمی‌زند.

اینک لختی است در مبداء یک شهر حاشیه کویری با شگفتی به دوردست زل زده‌ام تا آمد و شد قطار تریلی‌هایی را مشاهده کنم که با به راه انداختن دود و دم زیاد از سینه کش یک جاده خاکی بالا می‌آیند تا بعد از پیمودن مسیر یو (U) شکل حول یک اثر باستانی دوهزار ساله، لرزه بر اندام این بنای کهن فخرآور بیندازند.

آن‌ها بعد از عبور از حریم یک سازه بی‌همتای خورشیدی، مسافتی دور‌تر از نفس می‌افتند تا سنگهای عظیمی را که به ضرب انفجار دینامیت‌ها یا دستگاه‌های غول آسای حفاری از دل زمین کنده شده‌اند، بار بزنند و دوباره همین مسیری را که گفتم، البته این بار با کوهی از سنگ معدنی سروته کنند و با زلزله عبور مخربشان از حریم یکی از بی‌نظیر‌ترین بناهای کهن این سرزمین، زهره هر ایرانی و ایران دوستی را آب کنند.

هر بار که ماشین آلات حفاری با صداهای گوشخراش و ارتعاشات بنیانکن خود شروع به شکافتن قلب زمین این دیار می‌کنند، یا انفجار مهیب دینامیت‌هایشان، دل سخت زمین معدن اینجا را می‌درد یا سروکله یکی از این غول‌های حامل سنگ و سودا از دور پیدا می‌شود، انگار نفس دوهزار ساله خانه خورشید و میعادگاه پیوند زمین و زمان در این خطه کهن به شماره می‌افتد.

دو معدن، یکی معدن سنگ تراورتن در فاصله حدود ۱۵۰ متری جنوب و یکی هم معدن سنگ آهن در فاصله یک کیلومتری این سازه وجود دارد.

عصرگاه یک روز تبدار بهاری در زیر تاق خاکستری آسمان و از خلال شاخسار یک چنار پیر ۱۲۰۰ ساله، و از فاصله ۷۰ متری جنوب شرقی یک سازه کهن باستانی، شاهد تکوین تراژدی دیگری در دیار کهن آبا و اجدادیم، تراژدی رویارویی سودای سیری ناپذیر طمع آدمی و روح شگرف و خلاق یک سرزمین تمدنساز.

اکنون دقایق متمادی است با شگفتی به سرنوشت محزون یکی از بی‌نظیر‌ترین چارتاقی‌های ایران چشم دوخته‌ام که بعد از عمری رسالت پایش تولد خورشید، به گونه‌ای اندوهبار اسیر حرص و آز کسانی شده است که با ضرب و زور وسایل انفجاری و حفاریشان، مانند خوره به جان زمینهای اطراف اینجا و در اصل به جان این بنای پیر افتخارآفرین افتاده‌اند.

وقتی ۳۰ ﮐﯿﻠﻮﻣﺘﺮ به سمت ﺷﻤﺎل ﻏﺮﺑﯽ ﮐﺎﺷﺎن و در ﻣﻨﻄﻘﻪ‌ای نیمه ﮐﻮهﺴﺘﺎﻧﯽ در ارﺗﻔﺎﻋﺎت ˈکرکسˈ گز کنید، به شهر خوش آب وهوای نیاسر می‌رسید که ظاهراˈ بانیش اردﺷﯿﺮ بابکان ﻣﺆﺳﺲ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﺳﺎﺳﺎﻧﯿﺎن بوده اﺳﺖ.

نیاسر نه تنها بخاطر گل و گلابش، نه تنها بخاطر غار ویسش (ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ دوره ﭘﺎرت‌ها)، نه تنها بخاطر چشمه اسکندرش (از ﻗﺪﯾﻤﯽ ﺗﺮﯾﻦ ﭼﺸﻤﻪ هﺎی ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪه اﯾﺮان در ارﺗﻔﺎع هزار و۶۸۰ ﻣﺘﺮ ﻣﺮبعی ﺑﺎﻻی درﯾﺎ) و نه تنها بخاطر آبشار نامی و روح انگیزش، بلکه بخاطر جاه و جلال بی‌همتای چارتاقی‌اش نیز شهره عام و خاص است.

بنای مذکور در مسیر جاده کاشان به دلیجان و در۲۰ کیلومتری اتوبان قم – کاشان و بر فراز تپه‌ای در منتهی الیه جنوب غربی شهر نیاسر و در جوار غربی چشمه اسکندریه قرار گرفته است.

اصل حرفم در باره همین اعجاز معماری دانشمندان ایرانی دو هزار سال پیش است که مثل حدیث مزمن همه مواریث در معرض خطر کشور، انگار باید در نزاع مزمن میان طمع انسان زیاده خواه و طبع تمدنساز فرهنگ این سرزمین فدا شود و کسی هم پیدا نشود که به دادش برسد.

حرف، حرف چارتاقی نیاسر است که ˈتاکنونˈ در نوع خودش بیتا و بی‌رقیب بوده و هنوز که هنوز است سالم‌ترین و به نوعی مهم‌ترین چارتاقی کشور است و هنوز که هنوز است کاربریش بعنوان یک تقویم دقیق آفتابی و نجومی در نوع خود در همه گیتی تا ندارد.

گفتم ˈتاکنونˈ، می‌دانید چرا؟ چون با این آشی که چند سالی است برایش پخته‌اند، شاید دیگر جاه و جلال بیتائی این سازه خورشیدی دیری نپاید و روزی فرابرسد که دیگر نه از تاک نشان بماند و نه از تاک نشان.

در اینجا بگذارید کمی از قصه چارتاقی‌ها برایتان بگویم و سپس به ذکر مصیبت نوع نیاسریش بپردازم اما پیش از آن بگذارید خاطرنشان کنم که در دوران باستان، بناهایی برای سنجش رسیدن خورشید به مواضع سالانه و استخراج تقویم ساخته می‌شده که چارتاقی نیاسر هم یکی از همانهاست.

خورشید، این چلچراغ زرفام حیاتبخش همواره محبوب‌ترین و جالب توجه‌ترین پدیده محسوسی بوده که انسان در محیطش می‌دیده و در باره آن می‌اندیشیده است.

حرکات منظم و تغییرات میل محور خورشید که موجب پیدایش فصل هاست، همواره سبب شده تا این ستاره درخشان، شاخص و معیار زمان سنجی بشر باشد.

اهمیت خورشید در میان مردم باستان موجب شده بود تا آنان با بهره گیری از ریاضیات و علوم دقیق، ضمن محاسبه تغییرات میل سالانه خورشید، بناهایی بسازند تا در حکم «خانه خورشید»، مفاهیم نجومی و کیهان‌شناختی، تجسم زمینی هندسه کیهانی و چگونگی نگاه و اندیشه انسان به «چرخ فلک» را دربربگیرد.

این خانه‌ها و سازه‌ها را در زبان و ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی با نامهایی همچون خورخانه (درغرب و نواحی استانهای کردستان و کرمانشاه)، خورآباد (در نواحی استان مرکزی)، خرابات (در جنوب و نواحی استان فارس)، خوربین (در شمال و نواحی استان تهران)، مهربین (در مرکز و نواحی استان اصفهان) و بازه هور (در شرق و نواحی خراسان) می‌شناخته‌اند.

چارتاقی، سازه‌ای بوده که از زمان کهن یا دارای کاربری آتشکده‌ای بوده یا تقویمی و نجومی، که این سازه دومی برای سنجش و شناخت فصل‌ها ساخته می‌شده که یکی از مهم‌ترین آن‌ها همین چارتاقی نیاسر مورد بحث ماست.

چارتاقی به بنایی متقارن چهار وجهی با قاعده مربع گفته می‌شود که از چهار پایه با چهار تاق تشکیل و گنبدی بواسطه چهار فیلپوش (قطعه‌ای از تاق به شکل مخروطی یا کروی) بر روی آن‌ها ساخته شده است.

در اصل، چارتاقی در تعریف اختصاصی‌اش به بناهایی با عمر تقریبی یکهزار و۵۰۰ تا دوهزار سال گفته می‌شود که در نواحی گوناگون ایران دیده و با همین نام شناخته می‌شود.

از نظر سازه و معماری، چارتاقی، بناهای بزرگ و مستقلی است که عناصر معماری دیگر در آن‌ها بکار نرفته و حتی بدون دیوار محاطی و در یا پنجره است.

پراکندگی جغرافیایی چارتاقی‌ها اغلب در نیمه غربی ایران، استانهای میانی و جنوب غربی بویژه در جنوب استان فارس است و پراکندگی آن‌ها در نیمه شرقی ایران بسیار محدود و اندک است.

علاوه براین، نوعی دیگر چارتاقی وجود دارد که بخاطر شباهتش به چارتاقی‌های منفرد با آن‌ها اشتباه گرفته می‌شود زیرا با اینکه بظاهر شبیه چارتاقی‌ها هستند اما تفاوتهای مهمی با آن‌ها دارند.

شبه چارتاقی‌ها در واقع بناهایی کوچک با ساختی ساده است که معمولاً در سده‌های اخیر به منظور پوشش قبر، سایبان، خانه باغی، بقعه و کارکردهای روزمره دیگر شبیه آن برپا شده‌اند. همچنین در شهرهای اردستان و زواره و برخی شهرهای جنوب کویر، بادگیرهایی چارتاقی مانند بر بام سرسرای خانه‌ها می‌سازند که آن‌ها را نیز چارتاق می‌نامند.

با همه این تفاصیل، چارتاقی نیاسر نمونه‌ای حی و حاضر از یک تقویم خورشیدی باستانی است که بگونه‌ای ساخته شده تا در ابتدای هر یک از فصول سال بتوان پرتوی دلگشای خورشید عالمتاب را در یکی از روزنه‌های متشکله در میان پایه‌هایش مشاهده کرد و از طریق آن زمان آغاز فصل‌های سال را تشخیص داد.

از نظر اهل فن، این سازه از ﻧﻈﺮ ﺑﺮرﺳﯽ ﺷﯿﻮه هﺎی ﻣﻌﻤﺎری در ﮔﺬﺷﺘﻪ، ﺷﯿﻮه ﺑﺪﯾﻊ و ﻣﺒﺘﮑﺮاﻧﻪ ﺳﺎﺧﺖ تاق ﺑﺪون ﻗﺎﻟﺐ ﭘﯿﺶ ﺳﺎﺧﺘﻪ، روش ﺟﺎﻟﺐ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﭘﻼن ﻣﺮﺑﻊ ﺑﻨﺎ ﺑﻪ داﯾﺮه ﮔﻨﺒﺪ آن، ﺗﻨﺎﺳﺐ هﻨﺪﺳﯽ ﻣﺘﻮازن و ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ ﻓﺮد در ﻃﺮاﺣﯽ‌اش و رﻋﺎﯾﺖ ﺗﻨﺎﺳﺐ در اﺟﺰا و دقت محاسبات تقویمی در بین دیگر تقویم‌های آفتابی دنیا بی‌نظیر و شگفت انگیز است و وجودش نشانه توانایی علمی نیاکان ماست، بخصوص اینکه اﮐﻨﻮن ﭼﺎرﺗﺎﻗﯽ ﻧﯿﺎﺳﺮ ﺗن‌ها ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﺎقی ﻤﺎﻧﺪه از ﻣﯿﺎن ده هﺎ ﭼﺎرﺗﺎﻗﯽ اﯾﺮان اﺳﺖ ﮐﻪ ﮐﻤﺎﮐﺎن ﮐﺎرﺑﺮی رﺻﺪی ﺧﻮد را ﺣﻔﻆ ﮐﺮده اﺳﺖ.

ﺑﺮای ﺳﺎﺧﺖ اﯾﻦ ﺑﻨﺎ از ﺳﻨﮓ هﺎی آهﮑﯽ، رﺳﻮﺑﯽ و ﻣﻼت ﮔﭻ اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه اﺳﺖ، ضمن اینکه ﺳﺒﮑﯽ ﺳﻨﮓ هﺎی ﻣﺘﺨﻠﺨﻞ و اﻧﻌﻄﺎف ﭘﺬﯾﺮی ﻣﻼت آن ﻣﻮﺟﺐ ﺗﺤﻤﻞ زﻣﯿﻦ ﻟﺮزه و ﭘﺎﯾﺪاری ﺑﻨﺎ در ﻃﻮل دو هﺰار ﺳﺎل ﺷﺪه اﺳﺖ.

چهار ﺳﻮی اﯾﻦ ﺑﻨﺎ ﺑﻃﻮر ﮐﺎﻣﻞ ﺑﺎز است و هیچ در و ﭘﻨﺠﺮه ﯾﺎ ﺑﺎزدارﻧﺪه دﯾﮕﺮی ﺑﺮای ورود ﺑﻪ آن وﺟﻮد ﻧﺪارد و ﺗﺎ ﻣﺪت‌ها ﺑﺮ ﭘﺎﯾﻪ رواﯾﺖ داﺳﺘﺎن ﮔﻮﻧﻪ ﮐﺘﺎب موسوم به ˈقم نامهˈ اﺣﺘﻤﺎل داده ﻣﯽ ﺷﺪ ﮐﻪ اﯾﻦ ﺑﻨﺎ آﺗﺸﮑﺪه‌ای از زﻣﺎن ﺳﺎﺳﺎﻧﯽ ﺑﺎﺷﺪ، اﻣﺎ ﺗﺎﮐﻨﻮن ﺷﻮاهﺪ ﺑﺎﺳﺘﺎن ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ آن را ﺗﺄﯾﯿﺪ ﻧﮑﺮده است.

از اﯾﻦ ﺑﻨﺎ، ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺑﺎر ﮔﺰارش ﻣﺨﺘﺼﺮی از ﺳﻮی «هﻮﺗﻮم ﺷﯿﻨﺪﻟﺮ» پژوهشگر انگلیسی آلمانی‌نژاد مسائل ایران ﻣﻨﺘﺸﺮ ﺷﺪ ﺳﭙﺲ «آﻧﺪره. پ. هﺎردی» ﺑﺎﺳﺘﺎنﺷﻨﺎس ﻓﺮاﻧﺴﻮی، ﺑﺮرﺳﯽ ﮐﻮﺗﺎهﯽ در باره آن اﻧﺠﺎم داد که ﮔﺰارش آن در ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ «آﺛﺎر اﯾﺮان» از ﺳﻮی «آﻧﺪره ﮔﺪار» ﻣﻨﺘﺸﺮ ﺷﺪ.

آﻧﺪره ﮔﺪار ﻣﻌﻤﺎر و ﺑﺎﺳﺘﺎن ﺷﻨﺎس ﻓﺮاﻧﺴﻮی ﮐﻪ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎن ﻣﻮزه ﻣﻠﯽ اﯾﺮان ﮐﺎر اوﺳﺖ، اﯾﻦ ﺑﻨﺎ را ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ دوره اردﺷﯿﺮ ﺑﺎﺑﮑﺎن ﻣﯽ داﻧﺪ و ﮐﺎرﮐﺮد آﺗﺸﮕﺎهﯽ آن را رد ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.

چارتاقی نیاسر در سال ۱۳۱۶ هجری مورد بررسی علمی و فنی کاوشگران فرانسوی که در تپه‌های سیلک کاشان کار می‌کردند، قرار گرفت؛ سپس در ۱۹ دی سال ۱۳۱۷ با شماره ۳۱۶ در فهرست آثار باستانی ایران به ثبت رسید و در سال ۱۳۳۴ بوسیله اداره کل باستان‌شناسی وقت مرمت شد تا اینکه بالاخره در ﺳﺎل١٣٨٠ﮐﺎرﺑﺮدش بعنوان ﯾﮏ ﺗﻘﻮﯾﻢ آﻓﺘﺎﺑﯽ ﯾﺎ ﺷﺎﺧﺺ اﻧﺪازه ﮔﯿﺮی ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﺗﻐﯿﯿﺮات ﻣﯿﻞ ﺧﻮرﺷﯿﺪ از ﺳﻮی ˈرﺿﺎ ﻣﺮادی ﻏﯿﺎث آﺑﺎدیˈ اخترباستان‌شناس مورد ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ قرار گرفت.

چارتاقی نیاسر بعنوان بنایی متعلق به اواخر عصر اشکانی یا اوایل عصر ساسانی، جزو کهن‌ترین و سالم مانده‌ترین چارتاقی‌های ایران است که با قاعده‌ای مربع شکل اما در واقع ذوزنقه‌ای و با اضلاع تقریبی ۱۲ م‌تر، از سنگ‌های آهنی رسوبی و ملات گچ ساخته شده است.

چهار روزنه بسوی چهار جبهه در بالای این بنا و ۱۶ روزنه کوچک‌تر با فاصله نامساوی در پاکار گنبد آن وجود دارد که البته اکنون این ۱۶ روزنه پر و مسدود شده است.

آنگونه که در نقشه‌های این سازه خورشیدی دیده می‌شود؛ ساختار تقویمی‌اش به گونه‌ای است که در آغاز و میانه هر یک از فصل‌های سال، پرتوهای خورشید بامدادی به شکلی خاص از میان پایه‌های بنا دیده می‌شده و هنوز هم دیده می‌شود.

در این چارتاقی، اول ˈانقلاب تابستانیˈ و اول ˈانقلاب زمستانیˈ به ترتیب در روزهای نخست ماه‌های تیر و دی، ˈطلوع خورشیدˈ رصد می‌شود.

این سازه در نزد پژوهشگران تاریخ معماری و اختر باستان‌شناسان از دو نظر دارای اهمیت فوق العاده است: نخست اینکه تنها چارتاقی سالم باقی مانده در ایران است. اگر تعدادی چارتاقی‌های دیگر هم در ایران سالم باقی مانده بودند، این سازه شاید تا این اندازه اهمیت منحصر به فرد پیدا نمی‌کرد زیرا از حدود ۴۰چارتاقی دیگر شناسایی شده در کشور، بقیه کم یا زیاد از بین رفته‌اند و یک پایه یا حتی چهار پایه آن‌ها فرو ریخته است به همین دلیل چارتاقی نیاسر تنها بنایی از این نمونه است که هنوز هم بعد از حدود دو هزار سال، مشاهده پرتوهای خورشید را در هنگام معینی از سال امکانپذیر می‌کند.

اما دلیل دوم اهمیت این چهار تاقی بعنوان یک بنای تقویمی این است که تقویم‌های آفتابی گوناگونی که در دنیا بویژه در آمریکای لاتین وجود دارند اولا برای رصد یک هنگام سالیانه مثلا انقلاب زمستانی یا تابستانی طراحی و ساخته شده‌اند یا اینکه اصولا بسیاری از آن‌ها آسیب جدی دیده‌اند، با این وجود بنای تقویمی نیاسر این اهمیت را دارد که برای هر چهار ابتدا و هر چهار میانه فصل‌ها، این کارآیی را دارد و از این نظر در دنیا اثر ممتازی شناخته می‌شود.

پس چارتاقی نیاسر تنها چارتاقی سالم برجا مانده در ایران است، البته حدود ۵۰ چارتاقی دیگر در کازرون، محلات، تفرش، کهک، نطنز، دره شهر، سراب، بهبهان، فراشبند، یزد و جاهای دیگر وجود دارد که همگی آن‌ها نیز آسیب دیده‌اند.

در هر حال، این تنها چارتاقی سالم کشور اکنون سالهاست به میعادگاه برخی از ستاره شناساسان و باستان‌شناسان تبدیل شده که در بزنگاه انقلابهای تابستانی و زمستانی به اینجا می‌آیند تا به رصد پرتوهای بامدادی خورشید و آشنایی با کاربری تقویمی این بنای مهم تاریخ علم ایران بپردازند.

با این همه، اکنون چندسالی است این تنها خانه خورشیدی سالم برجا مانده از عهد ایران باستان در معرض نگاه هزاران گردشگری که گذرشان به نیاسر می‌افتد، بخاطر فعالیت بی‌محابای دو معدنی که در جوار آن سرگرم حفاری و کندو کاوند، در معرض آسیب جدی قرار دارد.

ﺑﺎزدﯾﺪﮐﻨﻨﺪﮔﺎن این ﭼﺎرﺗﺎﻗﯽ دو دﺳﺘﻪ اﻧﺪ؛ دﺳﺘﻪ اول ﮔﺮدﺷﮕﺮان ﻋﻠﻤﯽ اﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺮای رﺻﺪ ﺧﻮرﺷﯿﺪ در اواﯾﻞ هﺮ ﻓﺼﻞ ﺑﻪ ﻧﯿﺎﺳﺮ ﻣﯽ آﯾﻨﺪ و دﺳﺘﻪ دوم ﮔﺮدﺷﮕﺮان ﺗﻔﺮﯾﺤﯽ اﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺮای ﺑﺎزدﯾﺪ از شهر ﻧﯿﺎﺳﺮ و ﺟﺎذﺑﻪ هﺎﯾﺶ و آﯾﯿﻦ ﮔﻼبگیریش ﺑﻪ اﯾﻦ شهر ﻣﯽ آﯾﻨﺪ و ﺑدﻟﯿﻞ ﻧﺰدﯾﮑﯽ ﭼﺎرﺗﺎﻗﯽ ﺑﻪ ﻧﯿﺎﺳﺮ، ﺳﺎﻋتی را هم ﺑﻪ ﺑﺎزدﯾﺪ از اﯾﻦ ﺑﻨﺎ اﺧﺘﺼﺎص ﻣﯽ دهﻨﺪ.

از نظر کا‌شناسان، عملیات انفجار معدن سنگ در ۱۵۰ متری جنوب غربی بنا، خاکبرداری و زمین کاوی ماشین آلات سنگین در فاصله ۲۰ متری، تخریب پایه‌ها برای نصب نورافکن‌های تزئینی، کوشش برای احداث بنای بلندمرتبه در شرق بنا و در مسیر پرتوهای خورشید بامدادی، رفت و آمد ماشین‌های سنگین حمل سنگ معدن از داخل حریم چارتاقی، آسیب‌های ناشی از حضور بازدیدکنندگان همچون یادگارنویسی بر روی دیوارهای چارتاقی و آتش افروزی در جوار آن، انباشت برف و یخ بر اثر سنگفرش نسنجیده در اطراف پایه‌ها و فرسایش‌های ناشی از یخبندان و تغییرات دما، همه و همه این بنای دوهزار ساله را تهدید می‌کند.

ˈناصر مشهدی زادهˈ مسوول اسبق پایگاه میراث فرهنگی نیاسر و مدیر فعلی پایگاه جهانی باغهای تاریخی ایران معتقد است: چون این چارتاقی با ملات گل و سنگ ساخته شده، دیری نمی‌پاید که بر اثر تردد خودروهای سنگین نه تنها ساختمانش فرو خواهد ریخت بلکه بستری که این بنا روی آن ساخته شده است نیز از بین خواهد رفت.

وی انفجار در معادن سنگ و بهره گیری از دستگاه‌های سنگ شکن را هم برای این بنای ارزشمند تاریخی بسیار زیان آور می‌داند.

مرادی غیاث آبادی نیز در اعتراض به تخریب این بنای کهن تاکنون دونامه سرگشاده در تیرماه ۱۳۸۴ و دی ماه ۱۳۸۶ برای نهادهای ذیربط فرستاده که به گفته او به هر دو نامه هیچگونه پاسخ و ترتیب اثری داده نشده است.

وی در نامه دومش نوشته است: اکنون پس از دو سال از انتشار نامه سرگشاده‌ام به نام «اعلام خطر در باره چارتاقی نیاسر»، نه تنها هیچگونه اقدام مفیدی انجام نشده، بلکه عملیات تخریبی در عرصه و حریم بنا با شدت بیشتری گسترش یافته است.

به نوشته او، عملیات انفجاری در معدن سنگ مجاور چارتاقی همچنان ادامه دارد و پیگیریهای پایگاه میراث فرهنگی برای توقف این عملیات نیز سودی نبخشیده است، چرا که همواره منافع مادی سودجویان و دلالان و ریزه خوران آنان در دستگاه‌های گوناگون به دلسوزی دل نگرانان میراث علمی و فرهنگی میهن می‌چربد.

به گفته این اختر باستان‌شناس، رفت و آمد تریلرهای سنگین حامل سنگ از داخل حریم چارتاقی نه تنها متوقف نشده، بلکه با راه اندازی معادن بزرگ‌تر دیگری در منطقه، به چندین برابر میزان پیشین رسیده و روزانه ده‌ها تریلر سنگین بدون توجه به عرصه و حریم چارتاقی از میان آن گذر می‌کنند.

ادامه نامه این پژوهشگر آثار باستانی حاکیست: شهرداری و شورای شهر نیاسر نیز در این میدان کارزار در میان سود و فرهنگ، بجای آنکه در اندیشه ساخت کنارگذری برای این معادن باشد، در فکر خیابانهای تازه‌ای هستند که دسترسی به تفرجگاه‌های سود آور نیاسر را راحت‌تر کنند ضمن اینکه کندوکاوهای ماشین آلات سنگین حفاری در اطراف چارتاقی- همچون گذشته- متداول است، حفاریهای که هیچیک از مسئولان محلی از آن «خبر ندارند» و سفارش دهنده آن نیز همچون همیشه «نا‌شناس» است.

به نوشته غیاث آبادی، پایه‌های چارتاقی نیاسر بدلیل انجام نشدن هیچگونه مرمت اساسی در ۵۰ سال اخیر، دچار فرسودگی و آسیب عمیقی شده است که آتش افروزی‌های مکرر و کودکانه برخی از ایران دوستانی که در تب پاسداشت آثار باستانی می‌سوزند و قصد دارند احساسات خود را بدینگونه اقناع کنند، به آن بیشتر دامن زده و زخم دیگری بر پیکر رنج دیده آن وارد می‌کنند.

وی همچنین افزوده است: سنگهای تراش خورده سطوح بالایی سکوهای چارتاقی که در حکم ابزار محاسباتی بنا هستند و به بهانه نصب نورافکن‌های رنگارنگ و شلنگ‌های نورانی مضحک که تجلی هنر مدرن و رایج شهرداریهاست، تخریب و به اطراف پراکنده شده است.

جالب اینکه این اختر باستان‌شناس دوآتشه معترض به وضعیت حفاظتی این سازه خورشیدی، بعد از این همه نامه نگاری، اینک دیگر حاضر نیست در باره مشکلات چارتاقی نیاسر سخن بگوید و به گفته خود بعد از ۱۸ سال آزگار فعالیت در این زمینه، از صحنه کناره گرفته است چون دیگر اصلا امیدی به اصلاح وضعیت این سازه بی‌همتای باستانی ندارد.

وی می‌گوید: بعد از ۱۸ سال تلاش دیگر امیدی به بهبود اوضاع ندارم و نتیجه این همه تلاش جز ویرانی بیشتر چارتاقی نیاسر نبوده است ضمن اینکه اصلا دیگر سرنوشت این سازه برایم اهمیتی ندارد چون لیاقت ما بیش از این نیست.

غیاث آبادی با لحن طعنه آلودی گفت: اگر این بنای بی‌نظیر در کشورهایی حتی نظیر تونس، کویت، بحرین، قطر و نظایر آن‌ها بود به آن افتخار می‌کردند و آن را روی سر خود می‌گذاشتند اما در کشور ما حفظ این آثار اصلاˈ اهمیتی ندارد.

این پژوهشگر که پیش از این حتی پیشنهاد ایجاد چارتاقی و سازه‌های خورشیدی را داده و خواسته بود تا سنت کهن ساخت سازه‌های خورشیدی/ بناهای تقویمی و بخصوص چارتاقی‌ها مجدداً در ایران احیاء شود، اکنون دیگر از سرنوشت این بنای کهن پاک ناامید است.

یادآور شوم که در طرح پیشنهادی این صاحبنظر ابنیه باستانی، ساخت اینگونه سازه‌ها علاوه براینکه دارای جلوه‌های زیبای هنری و بصری و آموزشی توصیف شده، احیای یک سنت علمی و هنری کهن و تولد دوباره یک گونه معماری اصیل و بومی ایران زمین بشمار رفته و هم اکنون نیز می‌توان این نوع معماری را با افتخار و به یاد پیشینیان خردمند و اندیشمند و به منظور تقدیم به نسل‌های امروز و فردا احیاء کرد، احیای بناهایی که جلوه تاریخ علم در ایران و تجلی توانایی‌های ریاضی و محاسباتی، آگاهی‌های کیهانی و نجومی و خلاقیت‌های هنری و زیبایی‌شناسانه معماری است.

با همه این تفاصیل و بر اساس قرائن موجود در باره سرنوشت آثار تاریخی از جمله همین چارتاقی نیاسر که چشم و چراغ سازه‌های خورشیدی ایران محسوب می‌شود، واقعیت این است که نه تنها کسی به اینگونه پیشنهادات آرمانگرایانه توجهی ندارد بلکه حتی کسی در فکر حفظ و حراست از سازه‌های کهن برجا مانده مانند نوع نیاسریش هم نیست.

البته داد و فغان ˈعلی ابوالفضلیˈ سرپرست پایگاه میراث فرهنگی نیاسر هم از فعالیت معادن همجوار با این چارتاقی و زیان ناشی از عملیات انفجاری و حفاری آن‌ها بلند است و به گفته او، این کار در ‌‌نهایت علاوه بر تخریب این سازه دوهزار ساله می‌تواند موجب تغییر مسیر و حتی کور شدن آبشار معروف نیاسر شود و سرنوشتی همانند سرنوشت زاینده رود را برایش رقم بزند.

نکته قابل اعتنا اینکه ˈسیدحسین رضویˈ بخشدار نیاسر با اشاره به ضرورت برطرف کردن هرگونه مانعی در راه صیانت از این اثر مهم باستانی، در باره اینکه آیا فعالیت معادن یاد شده در حریم مصوب چارتاقی دو هزار ساله نیاسر قرار دارد یا نه، اظهار بی‌اطلاعی می‌کند و اعلام چنین امری را بر عهده اداره میراث فرهنگی می‌گذارد.
این در حالی است که سرپرست پایگاه میراث فرهنگی نیاسر با تاکید براینکه فعالیت این معدن در حریم مصوب چارتاقی است، می‌گوید: با اینکه مسوولان این معدن مدعی‌اند در عملیات خود به هیچ وجه از مواد انفجاری و دستگاه ˈپیکورˈ (چکش هیدرولیکی) استفاده نمی‌کنند، ما فیلمی در دست داریم که نشانه استفاده معدنکاران از این ابزار است ضمن اینکه برای نمونه، صبح امروز ارتعاش شدید ناشی از وقوع انفجار در معدن، نه تنها چارتاقی دو هزار ساله بلکه کل شهر نیاسر را هم لرزاند.

به قرار اطلاع، تاکنون ارجاع موضوع این چارتاقی به مراجع قضایی هم تاثیری نداشته و این معدن سنگ و معدن آهن موجود در جوار چارتاقی نیاسر همچنان و بی‌محابا به فعالیتشان ادامه می‌دهند.
با این حساب، انگار دیری نخواهد پایید که چارتاقی نیاسر بعنوان نمادی پرشکوه از تاریخ علم ایران و میعادگاهی برای مشارکت ایرانیان در بزم تولد خورشید در این زادبوم مادری، فرو ریخته شود.
اکنون دو هزار سال است که انوار زرفام خورشید از روزنه‌های این تماشاگه خوش استیل دیرپا می‌تابد و این خانه خورشید از چاک قلب ستبرش، راستانه، خبر از آغاز زمان نو و عصر کهن دانش کم نظیر ایرانیان در طول قرون متمادی می‌دهد اما انگار در پرتو نیش‌تر بی‌توجهی‌ها، شمارش معکوس برای به سوگ نشستن ایرانیان در عزای خورشید دوهزار ساله ساکن این خانه آغاز شده و شاید کم کم نسل‌های آتی این سرزمین دیگر این شانس را نداشته باشند که میلاد نور را از پنجره چشم افسونگر خورشید این خطه، آنگونه که پیشینیانشان به نظاره می‌نشسته‌اند، تماشا کنند.

براستی وقتی ما به میعادگاه خورشید دیارمان رحم نمی‌کنیم، چه انتظاری برای صیانت از میراثمان در دایره زمین داریم.
پس دلگدازانه باید بگوئیم که شاید دیری نپاید که اشک دلارای قدیمی‌ترین نیایشگاه خورشید این سرزمین گوهرزاد برای همیشه خشک شود و بعد از این دیگر تلالووی پرتو زرفام چلچراغ آسمان از خلال ستون‌های چارتاقی نیاسر، خبر از آغاز فصلی نو، رویش دنیایی نو‌تر و کوششی مسوولانه‌تر ندهد.

آفتاب نیاسر در حال جان کندن است، شاید عین چارتاقی‌اش.
وقت، وقت دل کندن و رفتن است. برای آخرین بار با حزنی جانکاه به خانه خورشید نیاسر می‌نگرم تا برغم حدیث حزینش، شاید خاطره خوبی را از آن با خود یادگار ببرم اما در همین اثنا، یک زن و شوهر پزشک اهل استرالیا را می‌بینم که از هزاران کیلومتر آنسو‌تر، مشتاقانه به این دیار آمده و در صحن چارتاقی، با کنجکاوی در حال ورانداز زوایای بنای دو هزار ساله میعادگاه خورشیدند.
دلم از این همه توجه دیگران و این همه بی‌توجهی خودمان، بیشتر می‌گیرد.
انگار غمگنانه باید رفت، که می‌داند، شاید عمر یلدای خانه خورشید نیاسر، دیگر این بار بسر نرسد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد